ظهور دهکده جهانی مارشال مک لوهان ،که به دهه ششم از سده بیستم میلادی چون هاله ای از خیالی کم رنگ بیش نمینمود اکنون محقق گردیده و روز از پی روز بر شتابش افزوده میگردد، شتابی که مرزها را زهم گسسته است ،شتابی که انقلابی تکنولوژیکی عظیمی را بسط و گسترش میبخشد و به سوی همسویی ملتها و دولتها و اندیشه ها گام بر میدارد و جوامعی که به سوی جوامع شبکه ای یا بهتر بگویم جامعه شبکه ای دو گام به یک گام پیش میروند تا جنبه ها و ظرفیتهای سیاسی و اقتصادی و فرهنگی خویش را به یکدیگر نزدیکتر سازند،اهنگی که شتاب گرفته است و ارمانی که موجبات به هم پیوستگی قلمروهای کوچک را به منظور مشارکت مستقیم در اداره کردن امور فراهم اورده است تا کوچکترین حرکت شرورانه یا فضیلت امیز از دید عموم پنهان نماند تا عشق به میهن به تنهایی خاک نباشد که به عشق هم میهن بدل گردد و این میسر نخواهد شد تا میهن را وسعتی به گستره جهان بخشند که این عطش را همسویی ملتها ،دولتها و اندیشه ها سیراب خواهد نمود.ایا بشر امروزی با الهام از ارمانگرایی و فرهنگی غنی ومشترک جامعه جهانی مدنی میتواند تا دروازه های جهانی شدن را به روی خود بگشاید؟
جهانی شدن را تا به امروز بسیار تعریف نموده اند منتقدین به نظام سرمایه و سرمایه داری انرا صحنه ای برای گسترش اعمال غیر انسانی و تحکیم سیاست برده داری به وسعت جهان و به یک کلام آمریکایی شدن میدانند و به تغییر جغرافیای سیاسی جهان اشاره دارند در شرایطی که طرفداران جهانی سازی به انتقال تکنولوژی بهبود شرایط نیروی کار و گردش جهانی سرمایه و انتقال ان تکیه میورزند و به پایان یافتن چالش تاریخی با سرمایه اشارت دارند و پایان یافتن منازعات منطقه ای و مرگ جنبش کمونیسم جهانی . که هر کدان از این تعاریف به نوعی تعریفی خاص یا عام برای جهانی شدن نیز تلقی میگردند.
دسته اول جهانی شدن را در مفهوم عام ان عنوان مینمایند و به در هم ادغام شدن بازارهای جهانی و زمینه های توسعه تجارت و سرمایه گذاری مستقیم و جابجایی انتقال سرمایه و کاستن قدرت دولتها و شکافته شدن مرزهای ملی میبینند .
دسته دوم انرا از قبل سر بر براوردن دولتهای نیرومند ملی و اوج پیروزی سرمایه داری جهانی که به تولید یکسان در برون و درون مرزهایشان ادامه میدهد و سلطه پذیزی و امپریالیسم پروری را در خود میپروراند که با الگوی امریکایی همخوانی دارد
دسته سوم که رقابت بی قید و شرط در جهان را توسعه میبخشد و ثروتمند را داراتر و فقیر را بی چیزتر مینماید و رتبه اخر را برای بازار کار و نیروی کار میبیند. و به نفع و صرفه کشورهای شمال و به ضرر کشورهای جنوب ..به عبارتی شمال تا ابد برد .
دسته چهارم که انرا عصر تحولات عمیق بر انسان میبینند در گستره جهان که در سایه مبادلات متوازن و همگون در اتیه و نامزون ناهمگون به اکنون صورت میپذیرد که بر تقسیم عادلانه اهرمهای کسب ثروت تکیه دارد .
و دسته پنجم که بر رشد بازارهای مالی جهان ،فروپاشی نظامهای سطه گر و سر فرود نیاوردن دول ضعیف،بین المللی شدن دغدغه های بشری همچون مبارزه با بیماریها و جهانی شدن محیط زیست ، کاهش هزینه های هنگفت نظامی و بسط جغرافیای اقتصادی و نه سیاسی، انقلاب تکنولوژیکی اطلاعات و ترابری و ارتباطات و تقسیم کار و ارائه خدمات .
نقطه اوج و محقق گردیدن ارمانهای کشورهای حامی جهانی سازی و جهانی شدند اقتصاد را میتوان در سازمان جهانی بازرگانی WTO جستجو نمود .به ان هنگام و سالهای پایانی جنگ جهانی دوم و میل باطنی کشورهای درگیر و خصوصا پیروز به منظور برقراری مبادله و تجارت با یکدگر که پس از عبور از مشکلات بسیار عاقبت در ۱۹۴۷مودت نامه و معاهده ای را در قالب قراردادی به نام <<گات >> به امضا رسانیدند تا در سایه گات و در نشستی در کشور مراکش به تاریخ پانزدهم آوریل ۱۹۹۵ موافقتنامه عمومی تعرفه و تجارت جهانی General Agreement On Tarrif and Trade را تصویب و موافقت خود را با تشکیل WTO اعلام داشتند که در مفاد ماده اول اساسنامه ان میتوان به اهدافی چون : بالابردن سطح زندگی شهروندان-فراهم اوردن امکانات اشتغال- افزایش مستمر در امدها-بهرهبرداری کامل و معقول از منابع جهانی - و افزایش مبادلات و بهبود بخشیدن نضام تجاری فی ما بین اشاره نمود که در مجموع میتوان جنبه های مثبت و منفی بیشماری را برای ان بر شمرد . اما سهم سرزمینمان ایران و ایرانیان را چگونه میبینیم ؟ ایران چه باید بکند ؟ جنبه های منفی عضویت در سارمان تجارت جهانی و نکات مثبت ان برای ما چه خواهد بود